خاطرات تنها

فقط برای اینکه مغزمو یه جایی خالی کنم....

خاطرات تنها

فقط برای اینکه مغزمو یه جایی خالی کنم....

هری

امروز داشتم برای دومین بار هری ۷ رو می خوندم  

من همیشه کتاب و نمازامو تو دلم می خوندم اما امروز به خاطر سر و صدای خونه هر دوشو 

بلند خوندم  

بلندی در حد زیر لب خوندن بود  

واقعا معنیه هر دوشو بهتر فهمیدم 

 

فکر کنم دیگه کاملا دارم خل میشم 

آخه پریروز تا ۵ صبح نخوابیدم 

کتاب می خوندم  

بعدشم که سحری خوردم 

دیشب تا ساعت ۲ بیدار بودم 

بعدشم ساعت ۴ از خواب بیدار شدم و تا الان دیگه خوابم نبرد 

بازم کتاب می خوندم 

بازم روزه ام 

من از همون دفعه اولی قدیسان مرگبارو خوندم 

سر گوش جرج 

مرگ فرد تانک و لوپین کلی گریه کردم 

توی محفل ققنوس هم کلی سر سیریوس گریه کردم 

فقط از این حرصم میگیره که چرا کارگردان که میتونه مثه کتابو بسازه  

یه شکل دیگه میسازتش 

 

الانم دلم پیش فیلم شاهزاده دورگه است 

به هرکی گفتم یا نداشته 

یا دست یکی دیگه بوده  که من نمی تونستم ازش بگیرم 

یا رفته توی کالیفرنیا فیلمو دیده 

روزه

با خودم میگفتم روزه گرفتن تو ضل تابستون خیلی سخته اما حالا که گرفتم می بینم زیادم سخت نیست 

 

توی لینک هام سایت رسمی ساسیه و سایت پرشین رپر برین توش حالشو ببرین

اصلا اعصاب ندارم  

دلم واسه بچه ها شده اندازه سوراخ جوراب تو پای مورچه 

 

 

 

 

شعر

غریب است و بیمار و تنها ، دلم

کجایی که جا مانده اینجا  ، دلم

ز جور تو نشکسته و بشکند

از این عشق فولادی اما دلم

من امشب صدا می زنم ناله را

مبادا غریبی کند با دلم

به حدی خبر دارم از درد هجر

که می سوزد از داغ فردا دلم

شب ممتد و رنج دنباله دار

پریشان منم ، نا شکیبا دلم

چه گویم من از سردی مهر او

که می لرزد از غم ، سرا پا دلم

افق دور و مه دور و او دورتر

به داد دلم رس ، خدایا دلم

شدم بینوا تا در این بی کسی

به حال دلم سوخت یکجا دلم

مدرسه

هنوز نیومده مدرسه باید یه عالمه مطلب در باره موضوع پروژه مون پیدا کنیم 

تازه امتحان زبانمو هم گندیدم 

امتحان فیزیکمون ۲ شنبه امتحان ریاضی هم ۴ شنبه ولی ماها باید تا یه شنبه دیگه بریم.

بوق خوردم

حالا مایه بوقی خوردیم مدرسمونو عوض کردیم 

اینقدر ازمون امتحان گرفتن و من از ۱۰ نمره شدم ۵/۱ که حالم ازش به هم خورد 

امتحانی که ۱۰ تا سوال داشت(ریاضی) 

۱۵ دقیقه وقت داشتیم 

زنگ آخر بود 

بهمون نگفته بود 

.حالا اون هیچی  

اینقدر مشق داریم که نگو 

عین اول دبستانیا باید از روی همه ی سوالا یه بار بنویسیم و حل کنیم (انگار نه انگار اول دبیرستانیم) 

یه پلی کپی معادله خط داریم(عق) 

یه پلی کپی فیزیک 

۲ تا درس از اینترچینج (اینترو) رو چون هنوز درس نداده باید بنویسیم که سر کلاس وقتش یه وقت 

 گرفته نشه 

 

تازه از ریاضی و فیزیک هم امتحان داریم 

آخه من چه گناهی کردم که باید اینقدر بکشم 

حالا اینا رو ول کن 

هفته دیگه بله برون محیا و شهابه 

هفته بعدش عروسیه حامد و مینا (دقیقا همین روز میخوان ازمون امتحان ریاضی بگیرن حدس بزنید از چی؟ 

از معادله توانی و معادله خط)

بعدشم که ماه رمضونه