خاطرات تنها

فقط برای اینکه مغزمو یه جایی خالی کنم....

خاطرات تنها

فقط برای اینکه مغزمو یه جایی خالی کنم....

این طبقه بالاییا

دیگه دارن می رن رو اعصابم....

همش باید منتظر باشم صدا چی میاد

اینا کی زنگ میزنن

عین قوم مغول یهو می ریزن پایین

دیونه شدم

ماها همه دیشب تا شب بیدار بودیم اونوخ اینا ۹ صب جمعه نیم ساعت نمیدونم چه کوفتیُ می کوبیدن