خاطرات تنها

فقط برای اینکه مغزمو یه جایی خالی کنم....

خاطرات تنها

فقط برای اینکه مغزمو یه جایی خالی کنم....

اولا که امروز اگی نگاتیو بود

دوما

۲ تا آرزو داشتم 

که شد سه تا

ولی

انگار همش باد هوا شد و رفت

انگار هیچ وقت نمیاد

انگار قراره هیچ وقت دیگه آرزوهام نرسم

کی وقت کردم این همه نا امید بشم؟  

این که هر روز علاقه ی کمتری به زنده ماندن دارم 

چیز عجیبیه؟

چرا نمیذارن بمیرم راحت بشم

اعتماد

میدونی

وقتی در عرض یک دقیقه

همه ی اعتماد ۲۵ ساله ات 

به بزرگترین پشتیبان ات 

از بین میره

لعنت به همه ی کسایی که باعثشن

خدایا این بود؟

این قلب

این تپش قلب لعنتی کی قراره تموم بشه

رنگ گردنم از گرما و نبضی که میزنه داره میترکه

پهلوهام درد می کنه

سرم میترکه 

چرا تموم نمیشه  

این قلب

این تپش قلب لعنتی کی قراره تموم بشه

رنگ گردنم از گرما و نبضی که میزنه داره میترکه

پهلوهام درد می کنه

سرم میترکه 

چرا تموم نمیشه  

صالحی

حالم بده

خیلی بده

چیزایی که نباید رو فهمیدم

کاشکی حقیقت نداشته باشه

بیمه ی احمق

تو احمق ترین مرد دنیایی

مملکت

امروز دلار بود ۸ و خرده ای 

یورو ۹ و خورده

سکه ۳ تومن

ورود ماشین و سوتین ممنوع شد کامل

میگن داره قحطی پوشک و نوار میاد

آب کلی از شهرا قطع شده

گرمی هوا رو بذاریم روش

رسما داریم زنده زنده می پوسیم

چرا؟

دقیقا چی شد؟ 

مخالفت

از این که هرچیزی که میگم باهاش مخالفت می کنی متنفرم

کاشکی می فهمیدی چه ضربه ای میزنی بهم

از این که وقتی باهات شاد و خوب حرف میزنم عین عن جوابم میدی ازت متنفرم

چرا هیچ وقت درکم نمی کنی

یعنی در این حدم نمیخوای بفهمی منو؟

دیوونه شدم 

قلبم داره از جا درمیاد ولی صدام درنمیاد

ایشالا سکته می کنم 

راحت میشم از این دنیای کثیف